• وبلاگ : وفا دات كام
  • يادداشت : برنامه هفتگي خانمهاي ايراني
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زينب 

    گفتي : شب است ،کاسه ي نفتي بياوريد

    و چند تا کبوتر آتش زده پريد

    چيزي نمي شنيدم از اين باد سوخته

    و خاک ها که پر شد از اجساد سوخته

    گفتي بدو ،- به جنگلش آتش خورانده بود -

    پايم هنوز در ته آن چشمه مانده بود

    بايد که دست هاي خودم را در آورم

    از آب چشمه پاي خودم را در آورم.

    از باد و خاک و آتش و آبي که داشتي

    من مانده ام دو چشم مذابي که داشتي.