کالجا شرح تو گویم، که ز خاک و بی نمایی
بکنم مملکت آگه، که تو نوری و پیامی
همه جا پول تو جویم، همه از شهریه گویم
همه آن سوی تو آیم با دوچرخه یا دمپایی
تو ز نوری، ز پیامی، تو رفیق بانکهایی
تو شکافنده فرقی، تو دهنده جزایی
نتوان مزد تو دادن، چونکه در جیب نگنجد
نتوان درس تو خواندن که تو در مغز نیایی
همه نوری و پیامی، همه پولی و کلاسی
همه نمره و خفایی، همه درس و امتحانی
همه علمی تو ندانی، همه عیبی تو نپوشی
همه پولی تو بکاهی، همه مدرک تو فزایی
لب و دندان «پیامی»، همه پایان تو پوید
تا که با کارشناسی، بودش روی رهایی.
بکنم مملکت آگه، که تو نوری و پیامی
همه جا پول تو جویم، همه از شهریه گویم
همه آن سوی تو آیم با دوچرخه یا دمپایی
تو ز نوری، ز پیامی، تو رفیق بانکهایی
تو شکافنده فرقی، تو دهنده جزایی
نتوان مزد تو دادن، چونکه در جیب نگنجد
نتوان درس تو خواندن که تو در مغز نیایی
همه نوری و پیامی، همه پولی و کلاسی
همه نمره و خفایی، همه درس و امتحانی
همه علمی تو ندانی، همه عیبی تو نپوشی
همه پولی تو بکاهی، همه مدرک تو فزایی
لب و دندان «پیامی»، همه پایان تو پوید
تا که با کارشناسی، بودش روی رهایی.
نویسنده » بتول » ساعت 8:23 عصر روز شنبه 88 اردیبهشت 12