پيام
+
از خاطرات يک عاقد : صداي صلوات پي در پي مي آمد، از لحظه قدم گذاشتن عروس و داماد به در حياط پرگل دفتر. برايم تازگي داشت اين بلا انقطاعي صلوات ها. فکر کردم شايد عقيده شان اين است و شگون دار مي دانند با سلام و صلوات وارد شدن عروس و داماد را.
♥يک زوج خوشبخت
88/12/2
*زينب
پس بيشتر دقت کردم..... صداي پيرزني را شنيدم . درکمال تعجب چيزي ديدم که هنوز که فکرش را مي کنم...... خنده بر لبانم مي نشيند . اين پيرزن اينگونه صلوات مي داد.(( الهم صلي علي محمد و آل محمد صلوات )) يعني اين خانم واژه صلوات را جزو خود صلوات مي دانست و بلند هم اين صلوات را ادا مي کرد
*زينب
و مردم هم بعد از آن و بر اساس واژه صلوات که پيرزن فرياد مي زد باز هم صلوات مي دادند و پيرزن هم باز همان چرخه را تکرار مي کرد و اصلا هم متوجه اشتباه خود نبود . مردم هم که همه شاکي اما در رودربايستي هي صلوات مي دادند. و اين همان راز پيوستگي صلوات جماعت همراه عروس و داماد بود. !
ايمان
عجب
آرميس♥
ياد دوران دبيرستانم افتادم..دقيقا كاري كه گاهي ما سر كلاس انجام ميداديم و اعصاب اساتيد رو به هم مي ريختيم
arbab.
آره منم يه بار واس خاطر همين از سر جلسه امتحان اخراج شدم
دكتررحمت سخني Dr.Rah
سلام زينب خانم خوبيد؟ميدانيد چراپيرزن اينكار ميكرد چونكه صلوات پيرزن از درون وجودش بوده وگاه در اين نوع ابرازها ،اشتباهات كوچك چندان معنا پيدا نميكنند.در اصل پيرزن داماد و عروس را با جملات تكراري خود به پيامبر (ص) سپرده بود
*زينب
سلام آقاي دکتر . پس اين عروس و داماد بايد ممنون اين خانم باشن چون که اينا رو به اشرف مخلوقات سپرده .
آيمان
مردم از خندهههههههههههههههههههههه