پيام
+
درخت پس از آن همه تنهايي تکيه داده بود به زني خسته. خسته و منتظر مثل خودش!
منتظر سالهايي که گذشتهبودند و راهي که ديگر از آن کسي به دلش نزديک نميشد...
درخت اما خشکيده بود و زن هنوز اميدوارانه منتظر بود به خاصيت هميشگي آدمي!

ايمان
88/11/16
*زينب
کسي تنهاست!
کسي توي دلش تنهاست!
کسي توي دلش...
به چاهي از شب رسيده...
*زينب
براي نبودن كه نميخواهد تصميم بگيري!
اين بودن است كه تصميم ميخواهد!
برو..