پيام

*زينب
88/10/30

+ دخترت بغض ِ چند روزه که نيست، بگذري، بگذري و آخر هم .... راست گفتي که برنمي گردي؟ من شدم يک سه ساله مادر هم ... يا علي گفتم و غزل را با، ناز ِ دردانه ات شروع کردم گريه هايش که لرزه برپا کرد، سخت لرزيده باز خيبر هم ... وقت ِ رفتن سپردي ام به خدا، کاش اين قصه ها دروغي بود پابرهنه نخواه تا بدوم، در طواف ِ حرم که بي سَر هم ...

نغمه-23 88/11/16

حالم از کل ِ قصه بد مي شد، ياد ِ تکراري ِ زمين، سيلي دختري اسم ِ اعظم ِ صبرم، دختري در سکوت ِ باور هم.... آسمان اخم مي کند اينبار، چشم بدها بدور...افتادم بهتر از هر کسي بلد بودند، تيغ بر استخوان ِ حنجر هم ... مي روم بي تو رو به ويراني، چادرم را عجيب محتاجم گريه هايم که آب مي کرد از، شرم ِ سنگين، تمام خنجر هم ...

لحظه ي اول ِ زمين خوردن، قصه ي اول ِ زني در خاک اين طرف محو دختري گشتم، درد ِ پهلو، دوباره محشر هم ... مادرت تربت ِ ترا افشاند، روي کامت همان دم ِ آغاز تا ازين خاک ِ آسماني... باز، واگشايي به سوي او پَر هم** کربلا در بلا توقف کرد، قصه ام در ميانه ي دردت کاش روزي دگر نبيند باز، خواهري داغ ِ يک برادر هم

دريا زده ام حال خرابي دارم ........ دلشوره بي حدو حسابي دارم

اي شام! اي ديوارهاي تا هميشه نامرد! صدايت، آهنگ ناموزون دشمني‏ست، خاک در هم خواهد پيچيد آن چنان‏که نعره مي‏زني/ چشم‏هايت گودال‏هاي جهنّم است که شعله مي‏کشد بر خاک/ هوايت دوزخي‏ست، آبستن حادثه‏هايي تلخ.

بابا شاعر مهربون. چه عجب ما يه فيدي از شما ديدم اينجوري زينب خانم

مرسي. من از اين فيدها دارم . شما نديدين:دي

خواهيم ديد انشا لله بيشتر : دي

http://asheghebiparva.parsiblog.com/MLink/?4092480