پيام
+
بخشيد! شما يك ايستگاه در اين حوالي نديده ايد/ : ايستگاهي ديدم كه به دنبال مسافران جامانده مي گشت/ و اتوبوسي سرخ/ كه مسافران را مي برد/ ـ من آمده بودم آتش ببرم/ تا حرف هايم را بسوزانم/ : پايين تر گودالي هست كه مسافران جامانده در آن مي خوابند/ ـ نه! من نمي خواهم حرف هايم را چال كنم/ : دنبالم بيا/ ـ نه من ديوانه نيستم/ اين لباس هاي راه راه، اين ميله ها، اين درخت ها/ : آرام باشيد لطفا

آيمان
88/9/28
*زينب
اينجا تيمارستان نيست/ عينكتان را برداشته ايد كه همه چيز را راه راه مي بينيد/ : ( آرام بخش ) !/ ـ نه/ اين شبكورها چرا مي چرخند/ بر گِردِ سرم/ كيش! كيش!/ : كيش و مات/ ـ اشتباه گرفته ايد/ آقا/ من يك پياده ام/ اسب ها و فيل ها رم كرده اند/ من جغد نيستم كه بمانم بر اين خانه سياه !/ ـ دادگاه رسمي است/ از ساق هايتان پيداست كه به دنبال آتش بوده ايد/ و از گودال مسافران جامانده طفره رفته ايد
*زينب
/ محكوميد/ به شش گلوله آتش و شش ماه حبس! / ـ جوخه/ هدف درخت مقابل / آتش!
محمد بياگوي-3
پيچيذه ولي مفهوم.
امير علي*
سلام
*زينب
سلام
*زينب
شايد من نمي تونم منظورمو بيان كنم ؟ به هر حال شرمنده
*زينب
0098 خ داري
*زينب
شما اطلاعات خوبي دارين
*زينب
بقيه ي شعري كه نوشتين از خودتونه ؟
*زينب
آهان . پس دست به سرچتون خوبه :دي
نامحرمانه هاي اسماعي
بعد از مدتها بالاخره مي تونم بگم با يه متن زيبا حاللللللللللللللللللللل كردم/احسنتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
كمال-14
گودال ؛گودال جامانده گان نيست؛گودال ؛گودال ره خسته گان نيست ؛گودال ؛گودال پناه خواسته گان نيست ؛گودال ؛گودال مجنو ن و محزون نيست ؛گودال ؛گودال نيست
كمال-14
راه گريز نيست؛ اسب ها را رها كنيد ؛ آتش نهان و به دل كنيد؛ فيل ها رم كرده اند ؟؟آني كه اين مي كند !!! ؟ پياده بر جاده ي آرامش اما در خزان ؛ پياده با خش خش خزان ؛ اما در خزان
آيمان
آقاي معنوي ما هم وقتي متن هاي زيبايي رو كه دوستان مي نويسن خصوصا اون متنهايي رو كه زينب مي ذاره رو مي خونيم خوش به حالمون مي شه. انتخابش تو جمله ها حرف نداره :دي