گفتي مرا ببوس ولي آخريش بود
گفتي ببوس و پشت سخن آب مي شدي
چون قند در ته دل من آب مي شدي
گفتي بگير دست مرا نا نداشتم
مي خواستم بگيرمت و پا نداشتم
از ابر– توده هاي تر آه – رد شديم
از دستمال خيس سر ماه رد شديم